کد مطلب:34189
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:16
در حديث قدسي آمده است: «گنج پنهاني بودم، دوست داشتم شناخته شوم؛ پس مردم را آفريدم براي اينكه شناخته شوم.» پس چرا انسانها از تفكّر در خدا منع ميشوند؟ و راه شناخت خداوند چيست؟
اين حديث سند معتبري ندارد. مراد از معرفت خدا كه كمال اشرف و اعلاي هر انسان است، معرفت حقيقت ذات خدا نيست؛ زيرا آن معرفت عقلاً و نقلاً محال و غير قابل حصول و به اصطلاح، محاط، محيط نشود و بنابراين در احاديث شريفه از تفكّر در ذات خدا نهي شده است.
جايي كه حقيقت بسياري يا همه مخلوقات بر بشر مجهول است و جز به خواصّ و آثار آنها پي نبرده است، حقيقت ذات اقدس ربوبي چگونه امكان درك دارد؟ هرچه بشر در ذات او فكر كند به جايي نميرسد.
خدا را بايد به صفات و اسماء الحسني و آثار قدرت او ـ كه در كاينات ظاهر است ـ شناخت؛ چنانكه در قرآن ميفرمايد: «وَ فِي الْاَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِروُنَ» ذاريات/21 در وجود خودمان و اين انساني كه يكي از مخلوقات به ظاهر بسيار كوچك اين عالم است بايد تفكّر نمود.
با اين همه بررسيهايي كه در طول قرون، در عجايب باطن و ظاهر و نظامات حاكم بر آن انجام شده، هنوز هم بشر خودش بر خودش مجهول است. اين است يكي از معاني متعدّد و معرفت آموز حديث شريف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (بحار: 20/32) خدا را بايد به آياتش شناخت و در آياتش، در خلق آسمانها و زمين، كرات و كهكشانها، فضا و مخلوقات زنده برّي و بحري و هوايي تفكّر كرد، كه به فرمودة قرآن هم، اينها براي خردمندان آيات و نشانههاي حقّند.
معارف دين
آيةالله لطف الله صافي گلپايگاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.